طی مسابقه دو استقامت در...به دلیل منحرف شدن دوندگان از مسیر مسابقه،مسئولان پس از شش ماه تلاش توانستند دوندگان را حوالی یونان به ضرب گلوله متوقف و پیکر پاک آنان را به میهن اسلامی بازگرداندند

.

.

.

.

به ادامه مطلب بروید

یارو می ره کوفه ضریح مختار را می گیره و می گه دمت گرم عجب فیلمی بازی کردی!

.

.

.

به ادامه مطلب بروید

به غضنفر میگن : نظرت راجع به بند گردنی موبایل چیه ؟
میگه: خوبه فقط موقع شارژ گوشی یه دو ساعتی آدم رو از كار و زندگی میندازه !

.

.

.

.

به ادامه مطلب بروید

توي يه تاكسي يه زنه با بچه اش و يه مرد تنها نشسته بودن زنه ميخواسته به بچه اش شكلات بده!
هي ميگه : ميخوري يا بدم اين آقا بخوره ميخوري يا بدم اين آقا بخوره ، 5 دقيقه همينجوري ميگذره .
آخرش مرده شاكي ميشه به بچهه ميگه : عزيزم تكليف مارو روشن كن اگه ميخوريش من پياده شم ، سه تا كوچه از خونمون گذشته!

.

.

.

.

به ادامه مطلب بروید

معلمي در كلاس علوم از دانش آموزي پرسيد:« با ديدن پاي اين حيوان، نام حيوان را بگو.»
دانش آموز هر چه به پايي كه در دست معلم بود نگاه كرد، نتوانست پاسخ دهد. معلم پس از مدتي گفت: «بگو اسمت چيه تا برايت يك صفر بگذارم.»
دانش آموز پايش را از كفش درآورد و گفت: «خب، شما هم از روي پاي من بگوييد اسمم چيه.»

.

.

به ادامه مطلب بروید

حاضر جوابی توسن خان

روزی فتحعلی شاه به توسن خان ترکمن گفت:روزی که ریش تقسیم می کردند تو کجا بودی که سهمت را بگیری. توسن خان فورا در جواب گفت:قربان در ان وقت به طلب عقل رفته بودم

.

.

به ادامه مطلب بروید

از غضنفر می پرسن که برای بستن یک لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون لامپ رو بگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو بچرخوونند.

.

.

بیادت باشه دنباله ۳ چیز ندویی : 1ـ اتوبوس ۲ ـ مترو ۳ ـ دختر . حالا چرا؟ چون هر کدومشون برن۱۰ دقیقه بعد یکی دیگه

.

.

معلم: بگو به غير از اكسيژن چه چيزهايي در هوا وجود دارد؟
شاگرد : آقا اجازه، كلاغ ، مگس ، پشه !!!!

.

.

یه انگلیسی، یه فرانسوی و یه ایرانی داشتن به زندگی آدم و حوا توی بهشت نیگا می‌کردن. انگلیسیه میگه: چه سکوتی، چه احترامی! من مطمئنم که اینا انگلیسی‌اند!
فرانسویه میگه: هم زیبا هستند و هم در حال عشقبازی! حتماً فرانسوی‌اند!
ایرانیه میگه: نه لباسی، نه خونه‌ای! فقط یک سیب برای خوردن! تازه، فکرمیکنن توی بهشتن! صد در صد ایرانی‌اند!

تو تبريز حكومت نظامي بود.سروان به سربازش ميگه تو اينجا كشيك بده از ساعت هفت شب به بعد هر كس رو اينجا ديدي در جا بزن. سروان كه حرفش تموم شد تا مياد سوار ماشين بشه صداي گلوله اومد.بر ميگرده ميبينه سرباز يه بدبختي رو كشته ! داد ميزنه :احمق!؟ الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره!سرباز ميگه: قربان آدرسي كه اين پرسيد عمراً تا ساعت 9 شب هم پيدايش نمي كرد.

.

.

يه روز يه يزدي و تبريزي و اصفهاني تو يه مهموني هستن بعد يزديه ميخوادابميوهش رو بخوره ميبينه يه پشهتوشه بعد ليوان رو كنار ميزشرخ و نميخورش.بعدش كه تبريزيه ميخواد ابميوهش رو بخوره پشهروميبينه ميگه اي پشه مگه تو حرام و حلال حاليت نميشه؟نوبت اصفهانيه كه ميرسه پشهرو در مياره و پشت گردن پشه مزنه و ميگه تخ كن تخ كن !؟

.

.

يه روز  غضنفر مي ميره شب اول قبر 62 فرشته ميان پيشش 2 تاشون ازش سوال مي كردن 60 تاشون حاليش مي كردن.

.

.

از یه دختر می‌پرسن: چرا شما به پسرا میگین BF؟ میگه: آخه مخفف کلمات: بدبخت فلک زده است!

يه روز غضنفر مي ميره شب اول قبر 62 فرشته ميان پيشش 2 تاشون ازش سوال مي كردن 60 تاشون حاليش مي كردن.

.

.

.

از ترکهای ایران خودرو دلیل اعتصابشون رو میپرسن میگن: ما اینجا مثله خر کار میکنیم بعدش اینا عکس اسب رو زدن رو سمند!!

.

.

.

ترکه ماهواره میخره زنش بهش میگه پولشو از کجا آوردی ؟ میگه : تلوزیون رو فروختم